معنی بانوی شاعر ایرانی

لغت نامه دهخدا

بانوی

بانوی. (اِ) بانو. رجوع به بانو شود. || معشوقه. (لغت نامه ٔ اسدی).

بانوی. [ن َ] (ص نسبی) منسوب به بانه است و بانه از محال کردستان است.

واژه پیشنهادی

شاعر طنزپرداز ایرانی

عبید زاکانی


شاعر معاصر ایرانی

مصطفی رحماندوست

معادل ابجد

بانوی شاعر ایرانی

912

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری